جشن تولد گرفته ام...
مــن و يك آغوش تنهـــــا...
و يك عود سوزان
و هجده ســـال زندگي اي كه به گذشته ها پيوســت
من و خلــوار خلــوار آرزو
...اين جا تاريكي و بوي عــــــــــود و كلي خاطره،شب ميلاد مرا جشن گرفته اند...
و تويي كه در فاصله ها قلب مرا،ربوده،در دستانت داري...
امشب شب ميلا من است
كسي نيست...
من هستم و يك مشت نفس هايي كه كشيده ام
و يك راه...كه انتظار مرا مي كشد...
من هستم و هجده خورشيد خفته...
و چند طلوعي مانـــده...
من هستم و گويا مــــن...!
zohi
91.7.29
ساعت 1 بامداد
نظرات شما عزیزان:
AmIr
ساعت16:36---2 مرداد 1392
با سلام و عرض ادب
زهره جون لينكت كردم و به خاطر اتوماتيك بودنش اگه به مدت 24 ساعت لينكم نكنين خود به خود لينكتون حذف ميشه
samaneh
ساعت11:05---15 فروردين 1392
سلام وبلاگت خوب بود ازش خوشم اومد.پاسخ:mamnoon aziiz
lotf dari shoma